آیه 43 سوره فصلت
<<42 | آیه 43 سوره فصلت | 44>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
(ای رسول ما) بر تو وحی نمیشود جز آنچه به رسولان پیشین گفته شد، که خدایت بسیار دارای آمرزش و بخشش و هم صاحب قهر و عقاب دردناک است.
جز آنچه به پیامبران پیش از تو گفته شده است، به تو گفته نمی شود؛ مسلماً پروردگارت صاحب آمرزش ودارای عذابی دردناک است؛
به تو جز آنچه به پيامبران پيش از تو گفته شده است گفته نمىشود. به راستى كه پروردگار تو داراى آمرزش و دارنده كيفرى پر درد است.
هر چه درباره تو مىگويند درباره پيامبران پيش از تو نيز گفتهاند. هر آينه پروردگار تو هم آمرزنده است و هم صاحب عقوبتى است دردآور.
آنچه به ناروا درباره تو میگویند همان است که درباره پیامبران قبل از تو نیز گفته شده؛ پروردگار تو دارای مغفرت و (هم) دارای مجازات دردناکی است!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«مَا یُقَالُ لَکَ إِلاّ مَا ...»: مراد نسبتهای ناروائی همچون: ساحر، شاعر، مجنون، کاهن، مفتری، و دشنامها و سخنان زشت دیگر است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جاءَهُمْ وَ إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِيزٌ «41»
البتّه كسانى كه به قرآن چون به سراغشان آمد كفر ورزيدند (به كيفر خود مىرسند) در حالى كه قرآن كتابى نفوذ ناپذير است.
لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ «42»
هيچ گونه باطلى از پيش رو و از پشت سر در آن راه ندارد، (اين قرآن) از طرف خداوند فرزانه و ستوده نازل شده است.
ما يُقالُ لَكَ إِلَّا ما قَدْ قِيلَ لِلرُّسُلِ مِنْ قَبْلِكَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ وَ ذُو عِقابٍ أَلِيمٍ «43»
(اى پيامبر!) به تو گفته نمىشود جز آن چه به پيامبران قبل از تو نيز گفته شده، همانا پروردگار تو صاحب آمرزشى بزرگ و كيفرى دردناك است.
نکته ها
آيه 43 را دو گونه مىتوان معنا كرد: يكى آنكه هر مطلبى كه از طريق وحى به تو گفته مىشود، همان مطالبى است كه به انبيا قبلى نيز گفته شده است. ديگر آنكه مخالفان هر سخن ناروايى به تو مىگويند، حرف تازهاى نيست بلكه همان كلماتى است كه به انبيا قبلى نيز با كمال جسارت مىگفتند.
جلد 8 - صفحه 351
در تفسير شريف مجمع البيان در مورد عزيز بودن قرآن اين معانى آمده است:
الف) كسى مثل آن را نمىتواند بياورد.
ب) خداوند با حفظ آن از تحريف، آن را گرامى داشته است.
ج) محكمترين تعبيرات را دارد.
د) سزاوار است مردم آن را عزيز بدارند.
عنوان «عَزِيزٌ» در ميان كتب آسمانى، مخصوص قرآن است. «وَ إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِيزٌ»
امام صادق و امام باقر عليهما السلام فرمودند: در خبرهايى كه قرآن دربارهى گذشته و در پيشگويىهايى كه دربارهى آينده نقل كرده سخن باطلى وجود ندارد. «1»
در حديث ديگرى از امام باقر عليه السلام مىخوانيم كه نه در كتب آسمانى قبل مثل تورات و انجيل و زبور مطلبى است كه قرآن را باطل كند و نه در آينده كتابى نوشته خواهد شد كه قرآن را شكست دهد. «2» «مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ»
پیام ها
1- قرآن، مايهى ذكر و يادآورى است. «كَفَرُوا بِالذِّكْرِ» (آنچه را كه انسان دچار غفلت و فراموشى مىشود، به ياد انسان مىاندازد)
2- كفر گروهى از مردم، سبب شكست كتاب آسمانى نمىشود. «لَكِتابٌ عَزِيزٌ»
3- قرآن از آينده خود خبر مىدهد. عزّت قرآن و تحريف نشدن آن در طول تاريخ با وجود آن همه دشمن، يك خبر غيبى است. «عَزِيزٌ- لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ»
4- هيچ گونه باطلى در قرآن نيست. (نه دروغ، نه تضاد، نه تحريف و نه ...). «لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ»
5- همهى توطئههاى گذشته و آينده در راه مبارزه با قرآن بى تأثير است. عَزِيزٌ ... لا يَأْتِيهِ ...
6- تفسيرهاى باطل، برداشت برخى انسانها از قرآن است، ولى خود قرآن
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». تفاسير نورالثقلين و قمى.
جلد 8 - صفحه 352
همچنان استوار است. «تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ»
7- قرآن كه از طرف خداوند حكيم است، حكيمانه و استوار است. (محتوى، الفاظ، شيوهى نزول و نيز تأثير آن محكم و استوار است). «تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ»
8- خداوند حكيم است. تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ ... قرآن نيز حكيم است. «يس وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ» «1» و پيامبر آموزگار حكمت است. «يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ» «2»*
9- قرآن، جلوهى حكمت الهى و دليل شايستگى خداوند براى حمد است. «حَكِيمٍ حَمِيدٍ»
10- حتّى انبيا به دلدارى نياز دارند و اين آيه نوعى دلدارى به پيامبر است. «ما يُقالُ لَكَ»
11- عكس العمل مخالفان در برابر انبيا يكسان است. ما يُقالُ لَكَ إِلَّا ...
12- رهبران دينى بايد تحمّل ناسزاگويىهاى مخالفان را داشته باشند. ما يُقالُ لَكَ إِلَّا ما قَدْ قِيلَ ...
13- راه توبه همواره باز است. «لَذُو مَغْفِرَةٍ»
14- توجّه به رحمت و عقاب خداوند زمينهساز توبه انسان است. «لَذُو مَغْفِرَةٍ وَ ذُو عِقابٍ»
15- هشدار و اميد بايد در كنار هم باشد. لَذُو مَغْفِرَةٍ ... ذُو عِقابٍ
16- رحمت خداوند بر غضبش پيشى دارد. (اول مغفرت مطرح شده بعد عقاب)
17- بخشش و تنبيه از شئون ربوبيّت است. «إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ وَ ذُو عِقابٍ أَلِيمٍ»
«1». يس، 1- 2.
«2». آل عمران، 164.
تفسير نور(10جلدى)، ج8، ص: 353
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ما يُقالُ لَكَ إِلاَّ ما قَدْ قِيلَ لِلرُّسُلِ مِنْ قَبْلِكَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ وَ ذُو عِقابٍ أَلِيمٍ (43)
چون به انكار قرآن آثار ملال بر خاطر مبارك پيغمبر وارد آمد، حق تعالى براى تسلى آن حضرت فرمود:
ما يُقالُ لَكَ: گفته نمىشود، يعنى نمىگويند اين كافران معاندان مر تو را، إِلَّا ما قَدْ قِيلَ: مگر آنچه گفته شده، يعنى كفار گفتهاند، لِلرُّسُلِ مِنْ قَبْلِكَ:
مر پيغمبران را كه پيش از تو بودهاند در تكذيب و انكار، يعنى بر سخنان ايشان اندوهناك مباش، إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ: بدرستى كه پروردگار تو هر آينه صاحب آمرزش است مر مؤمنان را كه به صدق نيت و اخلاص به توحيد اقرار و به نبوت تو تصديق نمودهاند، وَ ذُو عِقابٍ أَلِيمٍ: و صاحب عقوبت دردناك است مر مشركان جاحد و مكذبان معاند را.
ايراد ديگر: چرا قرآن به لغت عجم فرود نيامد يا چرا بعض عجمى نيست، حق تعالى در رد آنها فرمود:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
ما يُقالُ لَكَ إِلاَّ ما قَدْ قِيلَ لِلرُّسُلِ مِنْ قَبْلِكَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ وَ ذُو عِقابٍ أَلِيمٍ (43) وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِيًّا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آياتُهُ ءَ أَعْجَمِيٌّ وَ عَرَبِيٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدىً وَ شِفاءٌ وَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ فِي آذانِهِمْ وَقْرٌ وَ هُوَ عَلَيْهِمْ عَمًى أُولئِكَ يُنادَوْنَ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ (44) وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّهُمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ (45)
ترجمه
گفته نميشود به تو مگر آنچه بتحقيق گفته شد به پيمبران پيش از تو همانا پروردگار تو هر آينه صاحب آمرزش و صاحب عقوبتى است دردناك
و
جلد 4 صفحه 562
اگر قرار ميداديم آنرا قرآنى غير عربى هر آينه ميگفتند چرا بيان نشد آيتهايش آيا غير عربى است براى عربى بگو آن از براى آنانكه گرويدند هدايت و شفا است و آنانكه نمىگروند در گوشهاشان سنگينى است و آن براى آنها كورى است آنها خوانده ميشوند از جائى دور
و بتحقيق داديم بموسى كتابرا پس اختلاف شد در آن و اگر نبود كلمهاى كه پيشى گرفته است از پروردگارت هر آينه حكم شده بود ميانشان و همانا آنها در شكّى باشند از آن موجب تشويش.
تفسير
خداوند متعال براى تسليت خاطر پيغمبر خود ميفرمايد كه در مقابل دعوت تو آنچه را كفّار ابراز ميدارند از تكذيب و انكار همانستكه در برابر انبياء سابق از اهل عصرشان اظهار ميشد يا آنچه بتو دستور داده ميشود از جانب خداوند از دعوت بتوحيد و عبادت خدا و صبر بر ناملائمات وارده از قوم همانستكه بانبياء گذشته دستور داده شده بود يا دستور الهى بتو و انبياء سابق بشارت بمغفرت خداوند است براى اهل ايمان و ترساندن كفّار از عذاب خداوند قهّار و بنا بر احتمال اخير انّ ربّك لذو مغفرة و ذو عقاب اليم بيان ما يقال و ما قدقيل است و مقصود آنستكه انبياء وظيفهاى جز بشارت دادن و تخويف نمودن ندارند ارشاد و هدايت واقعى با خدا است و اينكه ما قرآن را بلسان عربى فصيح نازل نموديم حكمتش آنستكه اگر آنرا بلسان غير عربى يا نامفهوم يا غير فصيح نازل مينموديم مردم عربستان ميگفتند چرا آيات قرآن بطوريكه مفهوم ما شود بيان نشد تا ما ايمان بياوريم آيا كلام غير عربى مناسب با نزول بر نبىّ عربى است و ظاهرا اعجمى با همزه بهر يك از سه معناى مذكور كه متقارب با يكديگر است اطلاق ميشود و عجمى بدون همزه نيز قرائت شده و بنا بر آن مراد همان غير عربى است در هر حال خداوند منّت بر اهل عربستان گذارده كه كتاب خود را بزبان فصيح آنها بر همزبان شريفى از آنها نازل فرموده كه ديگر عذرى براى نپذيرفتن آنها باقى نماند و به پيغمبر خود فرموده بآنها بگو قرآن با كمال فصاحت و بلاغتى كه دارد براى دلهاى خالى از عناد و لجاج كه ايمان آوردند هدايت بحق و شفاء از مرض شك و شبهه است و در گوشهاى اهل تعصّب و عناد كه ايمان نياوردند گران و موجب سنگينى از استماع و تلقّى بقبول است و براى دلهاى منصرف از تدبّر و تفكّر در كلام الهى موجب كورى
جلد 4 صفحه 563
و بىبصيرتى است كه باغراض باطله و أهويه فاسده خود آنرا تفسير و تأويل نمايند بدون مراجعه باهل آن كه اهل بيت عصمت و طهارتند و آنها مانند كسانى هستند كه از جاى دورى ندا و صدائى ميشنوند و نميدانند و نمىفهمند منادى چه ميگويد و باز خداوند براى تسليت خاطر پيغمبر اكرم نامى از حضرت موسى و تورية برده چون خيلى شبيه است احوال او باحوال خاتم انبيا و اختلاف در تورية باختلاف در قرآن در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه اختلاف كردند امّت موسى عليه السّلام چنانچه اختلاف نمودند اين امّت در كتاب و بعد از اين اختلاف مينمايند در كتابيكه با قائم آل محمّد است و مىآورد آنرا در نزد آنها و بسيارى از مردم منكر ميشوند و آنحضرت همه را گردن ميزند و اگر نبود فرمان الهى بتأخير عذاب و رفع آن از اين امّت ماداميكه پيغمبر خاتم در ميان ايشان است حكم ميفرمود خداوند بعذاب كسانيكه منكر نبوّت او و قرآن شدند و مستأصل ميكرد آنها را بزودى ولى مقدّر آن بود كه حضرت از مكّه هجرت فرمايد و بعدا آنها را مستأصل فرمايد و آنها بوسوسه شيطان و توغّل در معاصى و رسوخ عصبيّت و عناد و تكبّر و الحادشك داشتند در قرآن كه كلام خدا است و آورنده او پيغمبر مرسل است چنان شكّى كه آنها را متحيّر و سرگردان و مشوّش و پريشان نموده بود.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
ما يُقالُ لَكَ إِلاّ ما قَد قِيلَ لِلرُّسُلِ مِن قَبلِكَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغفِرَةٍ وَ ذُو عِقابٍ أَلِيمٍ (43)
گفته نميشود براي تو مگر آنچه گفته شد براي رسولان از قبل از شما بدرستي که پروردگار تو هر آينه صاحب مغفرت و آمرزش است و صاحب عقاب دردناك.
ما يُقالُ لَكَ إِلّا ما قَد قِيلَ لِلرُّسُلِ مِن قَبلِكَ اختلاف كردند مفسرين در تفسير اينکه جمله بعضي گفتند مراد اينست که آنچه كفار و مشركين در حق شما ميگويند در حق انبياء قبل هم گفتند که ساحر و مجنون و مفتري و كذابت گفتند و اينکه براي تسليت خاطر مبارك پيغمبر بوده و بعضي گفتند مراد آنچه خداوند بشما دستور داده بدعوت بتوحيد و عبادت پروردگار و اطاعة اوامر او و انتهاي از نواهي او همين نحو بانبياء سلف هم اينکه دستورات داده شده و بعضي گفتند که جمله اخيره
جلد 15 - صفحه 442
إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغفِرَةٍ وَ ذُو عِقابٍ أَلِيمٍ که بشما خبر داده بانبياء سلف هم خبر داده و ما چون مدركي در دست نداريم براي هيچ كدام لذا صرف نظر ميكنيم و علم او را به اهلش واگذار ميكنيم
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 43)- از آنجا که کفار مکّه شدیدترین مبارزه را با آیین اسلام و شخص پیامبر صلّی اللّه علیه و اله آغاز کرده بودند و آیات گذشته از الحاد آنها در دلائل توحید و کفر و تکذیبشان نسبت به آیات الهی خبر میداد، در این آیه به عنوان تسلی خاطر پیامبر صلّی اللّه علیه و اله و آموختن درس استقامت و پایمردی به همه مسلمین که در فشار دشمنان قرار میگیرند، میفرماید: «آنچه به ناروا در باره تو میگویند همان است که در باره پیامبران قبل از تو نیز گفته شده» (ما یُقالُ لَکَ إِلَّا ما قَدْ قِیلَ لِلرُّسُلِ مِنْ قَبْلِکَ).
اگر مجنون و ساحرت میخوانند، به پیامبران بزرگ پیشین همین نسبتها را دادند، و اگر دروغگویت مینامند آنها نیز از این نسبت در امان نبودند، خلاصه نه دعوت تو به سوی آیین توحید و حق مطلب تازهای است، و نه تهمت و تکذیب
ج4، ص317
آنها، محکم بایست و به این سخنان اعتنا مکن.
سپس در پایان آیه میافزاید: «پروردگار تو هم دارای مغفرت و آمرزش و هم دارای مجازات دردناک است» (إِنَّ رَبَّکَ لَذُو مَغْفِرَةٍ وَ ذُو عِقابٍ أَلِیمٍ).
رحمت و آمرزش برای آنها که پذیرا شوند، و عذاب الیم برای آنها که تکذیب کنند و تهمت زنند و به مخالفت برخیزند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم